افسون علیمرادیان کیست؟ ماجرای عجیب ازدواج و آشنایی پیش از ادواج علیمرادیان
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۷۷۴۴۷
به گزارش تابناک، افسون علیمرادیان با بیان اینکه ۱۵ سال است که بهعنوان فعال مدنی در عرصه امور خیر فعالیتهای خود را شروع کرده است، در گفتوگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: کار بنده بهصورت داوطلبانه در بحرانهای مختلف از جمله سیل، زلزله و... بوده و توانستهام در این زمینه در مناطق مختلف کشور با همراهی خیران کمکهای خود را در این بحرانها به مردم داشته باشم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فعال اجتماعی با بیان اینکه هدف و برنامه ما انجام امور و کارهای عامالمنفعه است، افزود: علاقه وافری به حوزه زنان و کودکان دارم و این به خاطر این است که کودکان و زنان در معرض آسیبهای اجتماعی بیشتری قرار دارند و به آموزش و اشتغال در این حوزه علاقهمند هستم.
او به تازگی گفت و گویی جنجالی با علی ضیا داشته و پیرامون نحوه آشنایی و ازدواجش سخن گفته که جنجالی شده است.
در ادامه توضیحات او را در قالب کلیپ می بینید:
تعداد بازدید : 3 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
منبع: تابناک
کلیدواژه: قره باغ هفته دفاع مقدس نعمت احمدی الواح هخامنشی بازگشتی بازیهای آسیایی 2022 علی ضیاء ماجرای غزاله و آرمان قره باغ هفته دفاع مقدس نعمت احمدی الواح هخامنشی بازگشتی بازیهای آسیایی 2022
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۷۷۴۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علاقه عجیب شهید زینالدین به یک شهید
محمود احمدلو از نیروهای لشکر ۱۷ میگوید: شهید امیرحسین ندیری فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) بود و شهید زینالدین علاقه زیادی به او داشت.
یک شب امیرحسین ندیری به سنگر ما آمد و ما از سعادت دیدارش خوشحال بودیم. ساعتی بعد مهدی زینالدین فرمانده لشکر ۱۷ و محمدجواد دل آذر فرمانده عملیات لشکر ۱۷ هم رسیدند، اما هر چه کردیم داخل سنگر نیامدند. زینالدین میگفت که ما کار داریم و لازم است که برویم.
من از میزان علاقه او به شهید ندیری خبر داشتم. به آقا مهدی گفتم: «بیایید داخل سنگر در خدمت باشیم؛ آقای ندیری هم هستند.» آقای مهدی در جوابم گفت: «محمود! چرا زودتر نگفتی؟!»
به هر حال شهید زین الدین به شوق دیدار شهید ندیری به سنگر ما آمد. وقتی قرار شد شهید ندیری شب را در سنگر ما بماند تصمیم آقا مهدی به کلی عوض شد و به شهید دل آذر گفت: «شما بروید، من امشب را اینجا میمانم!»
من به شوخی به شهید زینالدین گفتم: «شما که کار داشتی و میخواستی بروی! چطور شد که ماندنی شدی؟!» پاسخ آقا مهدی را از قبل میدانستم! او به شوق دیدار شهید ندیری به سنگرمان آمد و ماندگار شد.
مرداد سال ۶۲ شهید ندیری و شهید شالی برای شناسایی به منطقه عملیاتی مهران رفته بودند که بر اثر برخورد با مین به شهادت رسیدند. شهید زینالدین بلافاصله بعد از شنیدن این خبر به معراج شهدا رفت و خیلی گریه کرد. این دوری زیاد طول نکشید و یک سال و سه ماه بعد مهدی زین الدین هم شهید شد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی